خواه،ناخواه چشم بیند طوایف گوناگون را،زمین بومی ست که حق به رنگها نهاد و ماییم از رنگی.
ما بیننده نیستیم به صرف ما به تعاملیم.با هوا،با کبوتر،با اوراق.
هریک از آن ها صورتی دارد و رنگی اما این که خود را به کل جدا دانیم و ان هم بر کبر راه ناراستی است،ما جدا هستیم،همانطور که اوراق از،همانطور که کبوتر از و همانطور که هوا از ما.
هرخط ماهیت خویش دارد نه همه که به انسان باشد در یک رنگ اند اما از نور و سایه و حس و خط و امثال ست و هر خط اثر نور را به واحدی رنگ گذارد،که مثال بدکاران و نیکوکاران(در واحد) که بدی گیرند به طبیعت یا نیکی دهندگان.
و هر خط مجموعه از نقطه هاست که تشکل دهد صورت خط را. این نقطه هل سیاراتی دارند از زمان و خاطره و دل که هر یک به وحدت اثر گذارد تا نقطه و خط و رنگ گیرد و نقش شکل دهد.
جهان ذره ایی از توست و تو آن ذره ی جهانی_
4_10_96
برچسب : نویسنده : rastinkhajavi بازدید : 145