شبانه

ساخت وبلاگ

از گوناگونی جهان واحد که به قالب همه در حرکت اند،هر یک به جایی،اما اشتراک و وحدت همه در حرکت است،یکی در جای بهتر به زیست مادی و دیگری به جای بهتر در زیست عالم معنا. هر یک سخنی دارد،همانطور که انسان نیاز به زیست معنوی دارد،در عالم ماده این امر بیشتر مشهود است،چون حد هست به همیشه و مقداری از وجود دیگر کشش حرکت ندارد،مثال در عالم رهایی مراقبه از انفاس به شرطی ست و همه کس نتواند به این امر جاری شود،اما در عالم ماده با توجه به هرم طبیهت و انجام امر بقا،رزق روزانه،امر واجب است.پس به آن گونه که طوایف در سرتاسر گرد آمده اند، همه از یک ممکن برخوردار نیستند،گاه فردی رزق به سیری خورد،گاه فردی از خطر جان و گاها از صرف لذت و آز.

ریشه را گر بر گیریم همه به سیری است و بقای ادامه و همه چون زنجیری ست ممتد که به چرخه ی حیات وصال دارد،اما هر که بیشتر در زنجیر در گیرد،بیشتر در بند زنجیر شود توان رهایی نیست،یعنی آنکه صرف به لذت شود،از دید عوامل شکل دهنده ی لذت محروم گردد و دیدنی ندارد،صرف به زنجیر می شود در لذت و دیدش هم از این نشات می گیرد.اگر دیدن با لذت توام گردد،فرد تواند تا توام برد،هم به ماده و هم به معنا.

حق آفرید تا دیدن و جریان.آن که فقط خط نقش بیند،هنری نیست،این جریان خط هاست که ماده را معنی می کند،چه فرد از سیری خورد یا لذت یا بقا،امری عینی زنده بودن است،و این که فرد بفهمد آب شیرین است حتی اگر به خاک باشد.چون حق نهاد و وی توان درک ش هست تا زنجیر ها بشکافد و رها توان زیست.

سخن هاست هنوز 

و 

عشق تنها چیزی ست که نگه ام داشت.

                                                   از ابتدا تا آغاز _سیر_

                                                                                           7_10_96

+ نوشته شده در  جمعه هشتم دی ۱۳۹۶ساعت 21:56  توسط راستین خواجوی نوری  | 
نوج...
ما را در سایت نوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rastinkhajavi بازدید : 134 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 23:46