نوج

متن مرتبط با «فلزی» در سایت نوج نوشته شده است

زمان فلزی

  • • کشاله که در کشاله می رود فرو مژه‌ست می چلاند اعصاب محیط رادر تن صدای برش فلز کهدر هم آمیختگی ذرات تن تا خیسی پذیرنده‌ی حفره‌های طبیعی درد مایع بودن در جایی که به جز مایع آغوش هم متلاشی می‌شوددر جایی که به جز آغوش اشک هم و مایع بودن آغوش که از شیار خط نامتنهی ، توازن محیط را به هم می ریزد- برمی خیزاند از شیار کشاله هارود های تصنعی بهشت راتصنع پذیرفتن خلا راو از اجسام فلزی برش داده شده ، مایع بیرون می چکد و چشم هایت که بسته استبه چگونگی درک ستاره ها فکر می کندوقتی که چشم هایت را بسته‌یی به آب زهدان های توخالیحفره های پر چگونه بی شکل نمی‌میری از نبود خطی که محور تن ترا مایع می‌دارد که دایرگی ماه، خورشیدحدقه‌ی چشم های تو در زلالی خون ستارهبه چگونگی حدفاصل نور از ماه بنگرد با چشم های بسته - چرا شب همیشه‌ست بیرون پلک تودر امتداد صدای برش فلزات و امواج چشم تو موی تو و شکل بی شکل تو که در محیط تنکه در مساحت آغوشبگری‌ایی که لبریز شوی از حجم خودت- کشاله که در کشاله می رودفرو مژه‌ایی‌ست سپیدروی حجم شب‌چشم توسایه‌یی از بلور می‌اندازد• بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها